داستانی جالب از یک ناخدا شجاع<img src="http://www.iran-forum.ir/smile/images/healer.gif" border="0"
cat
green
dark
dark
 
 
 
از اينكه به سايت ما امده ايد تشكر ميكنيم و اميدوارم كه لحظات خوشي را با ما سپري كنيد.

داستانی جالب از یک ناخدا شجاع

نويسنده: hossein wanted | ساعت: 14:27

 سلــــــــــــــــ  ـــــــــام

الآن میخوام یه دا ستان براتون تعریف کنم که بیانگر شجاعت یک ناخدا شجاعه

در ایام قدیم یه کشتی باری بود که ناخدای شجاعی داشت.
یک روز دزدان دریایی به کشتی حمله کردند
ناخدا گفت : اون پیراهن قرمز منو بیارید 

پیراهن رو پوشید و در کنار ملوانانش مردانه جنگید و دزدان را فراری داد.
از او فلسفه پیراهن قرمز را پرسیدند.
گفت: برای این است که اگر من زخمی شدم و خونریزی کردم، شما نفهمید و روحیه تان را از دست ندهید.

چند بار دیگر هم همین اتفاق افتاد و هر بار دزدان در مصاف با کاپیتان پیراهن قرمز شکست می خوردند.

یک روز دیده بان گفت : 10 تا کشتی دزدان همزمان به ما حمله کرده اند.
همه وحشت کردند یکی دوید تا پیراهن قرمز کاپیتان را بیاورد.
کاپیتان که این دفعه حسابی ترسیده بود گفت: پیراهن قرمز لازم نیست،
اون شلوار قهوه ای منو بیارید !!!! 

 lزرد:بچه پررو تو اینجا چکار میکنی مگه نگفتم پاتو از گلیمت دراز تر نکن

 

 



وبلاگ تخصصی پاسور

نظرات شما عزیزان:

nazanin
ساعت14:40---18 تير 1391
دلم برای تنهایی میسوزد چرا هیچکس
او را دوست ندارد مگر او

چه گناهی کرده که تنها شده
جرم تنهایی چیست که هیچکس

او را نمیخواهد دیشب تنهایی از

اتاقم گذشت دنبالش دویدم ولی
او رفته بود.تنهای تنها نیمه شب

او را مرده کنار حوض خانه

پیدا کردم از گریه چشمانش قرمز
بود برایش گریستم آخر او از تنهایی

مرده بود تنهایی مردو من


تنها تر شدم....


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 

 
مکث تمپ | قالب هاي رايگان وبلاگ | قالب هاي بلاگفا | قالب هاي ميهن بلاگ | قالب هاي پرشين بلاگ | قالب هاي بلاگ اسکاي | قالب هاي ديتالايف | پوسته هاي وردپرس | ام گرافيك | M Graphic